فهرست مطالب
دگرگونی در دنیای اینترنت
گسترش و توسعه اینترنت هیچگاه متوقف نمیشود؛ بلکه با فناوریهای جدید، به ویژه بلاک چین، بیشتر و بیشتر رشد میکند.
آیا وب 3 یا نسل سوم اینترنت یک ترفند بازاریابی است یا نسل آینده اینترنت را شکل خواهد داد؟ آیا این تکنولوژی جدید توسط VC ها (سرمایه گذاران خطر پذیر) کنترل خواهد شد یا میتواند روزی برای تک تک کاربران سودآوری داشته باشد؟ اصلاً وب 3 چیست و چرا باید در موردش اطلاعات داشته باشیم؟ در این مقاله، ما به همه این سوالها پاسخ خواهیم داد، پس با ما همراه باشید.
وب 3 چیست؟
یک فیلم سینمایی را تصور کنید؛ نمیتوانید قسمت سوم آن را بدون دانستن آنچه در دو قسمت قبلی رخ داده، تماشا کنید! بنابراین، برای درک بهتر وب 3 یا نسل سوم اینترنت کمی به عقب فلشبک میزنیم:
وب 1.0
وب 1.0 اولین نسل اینترنت بود. توسعه اولیه آن توسط محققانی مانند تیم برنرز لی در دهه ۱۹۹۰ شروع شد. همچنین وب 1.0، وب استاتیک هم نامیده میشود که شامل سه فناوری اساسی است:
- زبانهای نشانهگذاری HTML یا فرامتن که اساس زبان قالببندی وب را تشکیل میدهند؛
- URL یا مکان یاب منبعِ منحصر به فرد که آدرس وب منحصر به فردی است و همه ما برای یافتن صفحات وب استفاده میکنیم؛
- پروتکل انتقال HTTP یا فرامتن؛ این پروتکل امکان بازیابی همه اطلاعات در سراسر وب را فراهم میکند.
فناوری نسل اول وب یا همان وب 1.0 به دلیل ایستا بودن و عدم پویایی، کاربرپسند نبود. در وب 1.0 هیچ الگوریتمی وجود نداشت که بتواند به صورت پویا، صفحات و دادهها را به کاربر ارائه دهد. همچنین خود صفحات وب نیز واقعاً ابتدایی طراحی شده بودند.
ایمیل، وبگردی و خواندن اخبار، ویژگیهای وب 1.0 بودند که بیشترین بازخورد را در بین کاربران به دست آوردند؛ اما این تکنولوژی یک شاهراه اطلاعاتی یک طرفه بود. شرکتهای میزبانِ وبسایتها، محتوای این صفحات وب را تولید میکردند و کاربران نمیتوانستند با این صفحات وب و دادهها تعامل داشته باشند.
وب 2.0
در سال ۲۰۰۵ مفهوم وب 2.0 مطرح شد. در این دوره، شاهد تغییر الگو در نحوه استفاده از وبسایتها بودیم. با پیشرفت زبانهای برنامه نویسیِ وب مانند جاوا اسکریپت، CSS و HTML5، بستر اینترنت به سمت تعامل بیشتر سایتها با کاربر کشیده شد. وبسایتهای مبتنی بر دادههای پویا و تعاملی، بیشتر و بیشتر شدند؛ پلتفرمهای تحت وب تعاملی که به کاربر اجازه میدادند محتوای خود را تولید کرده و سهم بیشتری در فضای بیکران اینترنت داشته باشد.
اگرچه وب 1.0 یک تکنولوژی خواندنی و یک طرفه از سمت سرور به سمت کاربر با دادههای ایستا بود، اما وب 2.0 را میتوان به عنوان یک فناوری مبتنی بر تعامل و شاهراهی دوطرفه در نظر گرفت. همچنین وب 2.0، وب اجتماعی نیز نامیده میشود. این تکنولوژی در سال ۲۰۰۷، با ظهور تلفنهای همراه و معرفی اولین آیفون به اوج شکوفایی خود رسید و تبدیل به اینترنتی شد که ما امروزه میشناسیم.
شرکتهایی مانند فیسبوک، گوگل، یوتیوب، توییتر، اوبر و … در محیط وب 2.0 و با استفادهی موثر و تعاملی از دادههای کاربران شکوفا شدند. این شرکتها در زمانی که هیچ خبری از وب 3 یا نسل سوم اینترنت نبوده است، توانستهاند تریلیونها دلار ارزش برای سهامداران خود ایجاد کنند.
وب 2.0 شیوه زندگی ما را تغییر داده است؛ از نحوه سفارش غذا گرفته تا نحوه آداب معاشرت و پرداخت آنلاین. نکته بسیار مهمی که در ذهن هر کاربر خلاق و گوشی به دستی نقش میبندد، این است که تمام منابع اصلی و دادههای کاربران در وب 2.0، در انحصار چند شرکت بزرگ و محدود هستند.
این شرکتها تمام دادهها، روشها، شیوههای انتقال داده و همچنین نحوه دسترسی و استفاده ما از این فضا را کنترل میکنند. کاربران بدون اجازه این چند شرکت بزرگ حتی نمیتوانند در اپلیکیشنهایی مانند توییتر و اینستاگرام عضو شده و به فعالیت بپردازند.
این نکته تبدیل به بزرگترین نقطه ضعف وب 2.0 شده است. در واقع میتوان گفت که این تکنولوژی به صورت متمرکز توسعه داده شده، انحصارش در اختیار افراد مشخص و محدودی بوده و ما نمیتوانیم در آن سهیم باشیم. درست در همینجا وب 3 ظهور میکند!
وب 3 یا نسل سوم اینترنت
وب 3 نسل بعدی اینترنت است که باید انتظارات را برآورده کرده، غیرمتمرکزتر و بدون مجوز باشد. این فناوری بر اساس پروتکلهای غیرمتمرکز ساخته شده که در آن کاربران نه تنها در تولید محتوا، بلکه در مدیریت وب هم سهیم هستند. همچنین کاربران در این فناوری، توانایی مالکیت بخشی از شبکه را دارند.
هم اکنون تعدادی فناوری وجود دارد که در حال توسعه بوده و میتوانند به عنوان ستون فقرات دنیای وب 3 یا نسل سوم اینترنت عمل کنند. در کنار فناوری وب 3، بیشتر به فناوری بلاک چین و رمزارزهایی مانند بیت کوین و اتریوم اشاره میشود؛ اما فناوریهای توزیع شده دیگری مانند IPFS هم وجود دارند که میتوان از آنها برای غیرمتمرکز کردن این شبکهها استفاده نمود.
در حال حاضر هزاران dApp (Decentralized application) ها یا برنامههای غیرمتمرکز وجود دارند که در محیط وب 3 در حال توسعه هستند؛ dApp هایی که بر مبنای توکنهای بومی به عنوان راهی برای افزودن ارزش به برنامه، برای افرادی طراحی شدهاند که توکنها را در اختیار دارند.
به دلیل همه این موارد است که تیم برنرز لی، خالق اصلی اینترنت، وب 3 یا نسل سوم اینترنت را وب واقعی نامیده است.
برای اینکه متوجه شویم چرا وب 3 این همه پتانسیل دارد، ابتدا باید دریابیم که وب 2.0 چقدر متمرکز است.
متمرکز بودن در وب 2.0
در حال حاضر، وب بر اساس مدل مشتری-سرور عمل میکند. به طور خاص، هنگامی که میخواهید از یک وبسایت بازدید کرده، برنامه تلفن همراه را باز نمایید یا یک ویدیو تماشا کنید، اطلاعاتی را از یک منبع متمرکز درخواست میکنید. این یک سرور است و معمولاً توسط شرکت صاحب سرویس، کنترل میشود.
همچنین این سرور تمام دادههایی را دارد که برای اجرای وبسایت یا سرویس، مورد نیاز است. دادههایی که اغلب از دادههای خود ما تشکیل شدهاند. در واقع، حتی فرآیندی که متوجه میشوید سرور توسط یک سرور متمرکز کنترل میشود. یعنی هر جستجویی که در بستر نت انجام میدهید، از طریق پروتکلی به نام DNS یا نام دامنه انجام میشود که به عنوان ستون فقرات مسیریابی دامنه در اینترنت وب 2.0 عمل میکند.
اساساً، هنگامی که نام دامنهای را در مرورگر خود تایپ میکنید، درخواست شما به یک سرور DNS ارسال میشود. سپس این سرور به رایانه شما میگوید که کجا میتواند اطلاعات مورد نظر را پیدا کند. این سرورهای DNS معمولاً توسط گروه متمرکز دیگری از شرکتها از جمله Google ،Cloudflare و … کنترل میشوند.
این بدان معنی است که اینترنت، ذاتاً و تماماً متمرکز است. هر کاری که به صورت آنلاین انجام میدهید، میتواند توسط افرادی که آن خدمات را کنترل میکنند، نظارت، محدود یا سانسور شود. خب، مسلماً این موضوع فرآیندی دلخواه و منطقی نیست.
سرورهای متمرکز در کنار مزایایی که دارند، دارای معایب بزرگ و خطرناکی نیز هستند. برای مثال، ممکن است سرورهای متمرکز برای مدت زمان طولانی از کار بیفتند. در این زمانها، کاربران نمیتوانند به آن دادهها و سرویسها دسترسی داشته باشند. اگر کارهای مهمی داشته و نیاز به دسترسی به وبسایتی دارید که از کار افتاده، هیچ کاری از دستتان برنمیآید. حتی ممکن است این سرورها بدون توجه به نظر کاربر، برای همیشه خاموش شوند.
با توجه به اینکه سرورهای متمرکز شامل تمام دادههای کاربران به صورت رمزنگاری شده هستند، نگاه هکرهای سودجو را به سمت خود جذب میکنند. سرقت اطلاعات یک تجارت بزرگ در محافل جرایم سایبری است. بنابراین، هنگامی که دادههای شخصی خود را در شرکتی مانند آمازون ذخیره میکنید، باید اطمینان داشته باشید که آنها دادههای شما را ایمن نگه میدارند.
علاوه بر این، خطراتی نیز برای دادههای ارسال شده به دستگاههای شما وجود دارد. هکرها در هککردن زنجیره تأمین نرمافزار، به سرور یک ارائه دهنده سرویس در بالادست زنجیره دسترسی پیدا کرده و کدهای مخرب را وارد میکنند. سپس این کدهای مخرب در طول زنجیره منتقل میشوند، زیرا سایر کاربران به ایمن بودن سرویس اعتماد دارند.
هنگام استفاده از سرویسهایی مانند فیس بوک، اینستاگرام، توییتر، پی پال، اوبر و …، فقط به دلیل اینکه آنها به شما اجازه دادهاند، مجاز به استفاده از آن هستید. آنها میتوانند استفاده شما را محدود و سانسور کرده یا در یک لحظه شما را از پلتفرم بیرون کنند. این اتفاق دقیقا همان چیزی است که فیسبوک و توئیتر برای دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا رقم زدند.
Deplatforming یا سلب پلتفرم، سالهاست که انجام میشود و کاربر تأثیر بسیار کمی در این فرآیند دارد.
در حقیقت سلب پلتفرم یا بی پلتفرمی، نوعی کنشگری سیاسی یا سانسور توسط یک فرد، گروه یا سازمان با هدف خاموش کردن سخنرانان یا سخنان بحثبرانگیز، یا محروم کردن آنها از دسترسی به محلی است که بتوانند در آن ابراز عقیده کنند. این کار همچنین روشی است که توسط رسانههای اجتماعی و سایر شرکتهای فناوری به طور گزینشی برای تعلیق، ممنوع کردن یا محدود کردن دسترسی کاربرانی به پلتفرم خود، که متهم هستند شرایط سرویس دهی این پلتفرم را نقض کردهاند، به ویژه اصطلاحات مربوط به نفرت پراکنی به کار میرود.
این شرکتها از نظر فنی و قانونی مجاز به انجام این کار هستند، زیرا شما با شرایط و ضوابط آنها در هنگام ثبت نام موافقت کردهاید.
درست درون همین فضاهای اطلاعاتی محصور شده است که اتاقهای جاسوسی شکل میگیرند. اما این فضاهای اطلاعاتی محصور شده برای افرادی که آنها را کنترل میکنند، بسیار سودآور هستند. وقتی کد، کاربران و دادهها را کنترل میکنید، در حقیقت سرمایه را کنترل کردهاید.
تعداد زیادی از شرکتهای فورچون ۵۰۰ (نشریهای که هر ساله فهرستی از ۵۰۰ تا از بزرگترین شرکتهای آمریکایی از نظر درآمدزایی را اعلام میکند)، کل مدلهای تجاری خود را حول کسب درآمد از دادههای کاربران توسعه دادهاند. البته این ارزش به اشتراک گذاشته نمیشود، مگر اینکه شما سهامدار باشید. متمرکز و انحصاری بودن کنترل و سرمایه، اصلیترین دلیلی است که مردم به دنبال جایگزینی مناسب برای وب 2.0 باشند.
مزایای وب 3
کدام وعده وب 3 یک جایگزین غیرمتمرکز است که در آن همه ما کاربر، مالک و توسعه دهنده هستیم؟ این جمله به بهترین شکل عبارت مقابل را خلاصه میکند: «وب 3 آیندهای را امکانپذیر میکند که در آن کاربران و ماشینهای توزیعشده میتوانند از طریق بستر شبکههای همتا به همتا، بدون نیاز به اشخاص ثالث، با دادهها، ارزشها و سایر طرفهای مقابل تعامل داشته باشند. نتیجهی آن، فناوری یک پارچه محاسباتی انسان محور و حفظ حریم خصوصی برای موج بعدی وب است.»
تفاوت اصلی بین وب 3 یا نسل سوم اینترنت و وب 2.0 در این است که هیچ پایگاه داده متمرکزی وجود ندارد که در آن وضعیت برنامه را ذخیره کنید. برای مثال در بلاک چینها، دادهها در یک دفتر کل غیرمتمرکز ذخیره میشوند؛ جایی که گرههای توزیع شده، همه در مورد وضعیت شبکه توافق دارند.
نکته اصلی که باید از معماری وب 3 حذف شود، این است که زیرساخت انتهایی ذاتاً در سراسر گرهها غیرمتمرکز میباشد. گرههایی که هدف منحصر به فردی از حفظ شبکه دارند. اگر یکی از این گرهها حذف شود، شبکه همچنان اجرا میشود. اگر یکی از این گرهها هک شود، وضعیت یا امنیت شبکه را تحت تأثیر قرار نمیدهد.
علاوه بر این، یک شبکه توزیع شده مانند یک بلاک چین از نظر رمزنگاری ایمن است. هیچ راهی وجود ندارد که شخص دیگری بتواند به طور مخفیانه کد یک قرارداد هوشمند را تغییر دهد، مگر اینکه کلیدها را در اختیار داشته باشد.
هرگونه بهروزرسانی قرارداد هوشمند، مهر زمانی دارد و برای همیشه در زنجیره بلاک ذخیره میشود. ماهیت امن رمزنگاری یک بلاک چین غیرمتمرکز، به این معنی است که شما مجبور نیستید برای تأمین امنیت اطلاعات خود به کسی اعتماد کنید. کد کاملاً منبع باز و قابل بازرسی برای همه است.
یکی دیگر از ویژگیهای بسیار مهم وب 3 و بلاک چینهای غیرمتمرکز این است که برای عضویت و استفاده از آنها، به مجوز نیازی نیست. تنها چیزی که نیاز دارید یک کیف پول وب 3 است.
کد برای فردی که پشت کیف پول شما قرار دارد، کاملاً غیرقابل دسترس و در نقطه کور است. علاوه بر این، هیچ کس شما را از ساخت چیزی بهتر باز نمیدارد. از آنجایی که همه پلتفرمهای وب 3 یا نسل سوم اینترنت منبع باز هستند، میتوانید فقط آن کد را فورک کرده و شروع به ساخت چیز دیگری کنید. گفتنی است که در مورد قراردادهای هوشمند اتریوم میتوانید به راحتی قرارداد را روی یک dApp بسازید و هیچ نیازی به دسترسی به API توسعه دهنده شخص ثالث نیست.
ویژگی مهم وب 3 این است که میتوانید مسیر این برنامهها را شکل دهید و در موفقیت و سودآوری آنها سهیم باشید.
به همان اندازه که وب 3 مانند یک نوشدارو به نظر میرسد، محدودیتهایی وجود دارد که اگر میخواهد به طور قانونی وب۲ را به چالش بکشد، باید بر آنها غلبه کند.
چالشهای وب 3
شاید مهمترین چالشها، مقیاسپذیری باشد. به طور خاص، به دلیل اینکه وب 3 یا نسل سوم اینترنت روی یک شبکه غیرمتمرکز ساخته شده، سرعت ارائه دادهها و اجرای محاسبات به اندازه یک سرور مرکزی بالا نیست.
اگر در مورد شبکههایی مانند اتریوم صحبت کنیم، ماینرها ابتدا باید یک بلوک را منتشر کنند تا وضعیت دفتر کل به روز شود. صحبت در مورد اینترنت ایدهآلیستی که همه در آن، سهم دارند، به نظر عالی است؛ اما اگر کاربر برای دریافت آن دادهها باید مدت زیادی منتظر بماند، موضوع بحث برانگیز میشود. چرا از یک پلتفرم رسانه اجتماعی غیرمتمرکز استفاده کنیم که سرعت حلزون را دارد، در حالی که میتوانیم اینستاگرام خود را روی تلفن همراه بارگذاری کرده و به سرعت کارها را انجام دهیم؟
چالش بعدی این است که تجربه کاربری، محدودیتهایی دارد. در حالی که استفاده از برنامههای وب 3 اخیراً بسیار آسانتر شده؛ اما هنوز برای عموم مردم قابل استفاده نیست. شما باید در مورد نحوه راهاندازی کیف پول اتریوم، نحوه تعامل با کیف پولهای وب 3، تأیید تراکنشها، ذخیره گذرواژهها و کلیدهای خصوصی، اطلاعات داشته باشید. البته این موضوع، زمانی که صحبت از خسارات احتمالی یا سایر خطاهای انسانی میشود، خطراتی را ایجاد میکند.
در این میان بحث هزینه نیز مطرح است. برای استفاده از برنامههای وب 3 یا نسل سوم اینترنت ، باید هزینهای را برای محاسبه قراردادهای هوشمند پرداخت کنید. بنابراین، سوالی مطرح میشود: چند نفر علاقهمند به پرداخت هزینه برای دسترسی به dApp و استفاده از آن هستند، زمانی که میتوانند برنامههای وب 2.0 مورد علاقه خود را راهاندازی کرده و به صورت رایگان از آنها استفاده کنند؟
در ادامه این سؤال مطرح میشود که زمان لازم برای به روزرسانی برنامههای وب 3 به چه صورت است؟ از آنجایی که توسعه باید در اصل مورد توافق شرکتکنندگان قرار گیرد، به روزرسانیها بسیار کندتر از یک سرویس متمرکز تأیید خواهند شد.
در حالی که ماهیت منبع باز برنامههای وب 3 عالی است؛ اما یک شمشیر دو لبه است. نه تنها هکرهای کلاه سفید کد قرارداد هوشمند را مطالعه میکنند، بلکه هکرهای کلاه سیاه هم در این میان وجود دارند.
به علاوه، این پروتکلها یک ارزش رمزنگاری دارند. برای مثال بهرهبرداری از یک قرارداد هوشمند که یک استخر نقدینگی را تخلیه میکند، میتواند بسیار فاجعهبار باشد. از آنجایی که وب 3 یا نسل سوم اینترنت ذاتاً غیرمتمرکز است، در صورت هک شدن، هزینه نهایی را کاربر پرداخت خواهد کرد.
انتقادات از وب 3
بحث انتقاد از توسعه وب 3 چند هفته پیش مطرح شد. زمانی که جک دورسی، مدیرعامل سابق توییتر و یک ماکسیمالیست بیت کوین این جمله را توییت کردند: کاربران صاحب وب 3 نیستند. VCها و LPهای آنها این کار را انجام میدهند. وب 3 در نهایت مانند وب 2.0 یک موجودیت متمرکز با برچسبی متفاوت است. آگاه باشید که وارد چه حوزهای میشوید.
این توییت بسیار مورد توجه قرار گرفت. بسیاری از افراد در جوامع اتریوم و دیفای، جک دورسی را به خاطر این توییت مورد انتقاد قرار دادند؛ زیرا آنها جک دورسی را به عنوان یک ماکسیمال میشناسند. همچنین بسیاری از بنیانگذاران VC و دیگر شخصیتهای رمزارز مانند مارک آندرسن، بنیانگذار آندریاس و هوروویتز با بیانیه جک مخالفت کرده و کیف پولهای او را مسدود کردند.
با این حال، جک تنها کسی نیست که با وب 3 یا نسل سوم اینترنت مشکل دارد. ایلان ماسک نیز در توئیتی مشابه نوشته: کسی وب 3 را دیده است؟ من نمیتوانم پیدایش کنم.
در حقیقت، نظر جک آنقدرها هم غیرمنصفانه نیست. نشانههایی وجود دارند که VCها بسیاری از عملکردها و کدنویسیهای مرحله اولیه را در برخی از این پروژههای وب 3 کنترل میکنند. برخی از محبوبترین برنامهها مانند Uniswap، dYdX، ۱inch و Compound Finance همگی دارای پشتیبان VC هستند.
این وابستگی به VCها میتواند در مورد آرای حکومتی مشکلساز باشد. به خصوص اگر توکنهای VCها نسبت به سایر کاربران ارزشمندتر باشد. کنترل متمرکز توکنهای حاکمیتی در هر صورت یک مشکل است، خواه VC باشد یا فرد دیگری. این بدان معنی است که VCها نفوذ نابجایی در شبکه دارند. اکنون سوالی که پیش میآید، این است که واقعاً فناوری برنامههای وب 3 یا نسل سوم اینترنت چقدر غیرمتمرکز است؟
گفتنی است که عملکرد وب 3 هنوز به بسیاری از زیرساختهای متمرکز وب متکی میباشد. وقتی URL مبادله uni-swap را در مرورگر خود تایپ میکنید، باید با یک سرور DNS ارتباط برقرار کند تا به مقصد مورد نظر برسد. درست است، خود قراردادهای هوشمند اساسا غیرمتمرکز هستند؛ اما در حال حاضر بدون استفاده از Front-End (بخش قابل مشاهده یک وبسایت یا نرم افزار توسط کاربران)، استفاده از Uniswap برای اکثر مردم ممکن نیست.
این مورد تقریباً در مورد تمام dApp های وب 3 صادق است. در واقع، چند هفته پیش، زمانی که با آن قطعیهای AWS مواجه شدیم، قسمت Front-End مربوط به dYdX درست مانند سایر برنامههای وب متمرکز از کار افتاد. بنابراین در این بازه زمانی هیچکس نمیتوانست معامله کند، زیرا دسترسی به dApp امکانپذیر نبود.
وب 3 یا نسل سوم اینترنت صرفاً یک فناوری نیست؛ گاهی اوقات، توسعهدهندگان میتوانند در مواجهه با برخی فشارهای خارجی جدی، اقدامی یکجانبه انجام دهند. اگر به خاطر داشته باشید، سال گذشته Uniswap مجموعهای از توکنهای مصنوعی را حذف کرد که قیمت سهام را ردیابی میکردند. این کار احتمالاً به منظور جلوگیری از خطر اقدام SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا) علیه عرضه معاملات اوراق بهادار ثبت نشده در DEX انجام شده است.
اگرچه ممکن است این حرکت عاقلانهای بوده باشد؛ اما این احتمال را کاملاً تقویت میکند که توسعهدهندگان OpenSea (بزرگترین سایت مارکت پلیس NFT ها) بتوانند مانند سرورهای متمرکز در شبکه نفوذ کرده و اقدامات مدنظر را پیادهسازی کنند.
OpenSea توانست خرید و فروش داراییها را در بازار متوقف کند تا از خروج هکرها از شبکه جلوگیری نماید. اشتباه نکنید؛ این یک اقدام درست برای جلوگیری از یک سرقت بود! اما فراموش نکنید که وب 3 قرار بود غیرمتمرکز بوده و بدون نظر موافق اکثریت آرا، امکان تغییر دادن قوانین وجود نداشته باشد.
ادعا کردن این جمله که OpenSea، یک برنامه غیرمتمرکز است” اما در عین حال میتواند برخی کارها را بدون داشتن موافقت اکثریت شرکتکنندگان انجام دهد، نشان میدهد که هنوز وب 3 یا نسل سوم اینترنت بهطور ۱۰۰ درصد غیرمتمرکز نیست. در واقع میتوان گفت که مقداری کنترل متمرکز بر ارزش دارد و از اجزای وب متمرکز استفاده میکند.
پاسخ به نگرانی ها
ابتدا به نگرانیهایی که جک دورسی در مورد پول VC ها مطرح کرد، بپردازیم. اکثر پروژههای معتبر و همچنین شرکتهای استارتاپی کوچک با پتانسیل رشد بالا، دارای برنامههای انحصاری نسبتاً قوی برای این توکنها هستند. این شرکتها میخواهند مطمئن شوند که سرمایهگذاران اولیه، توکنها را صرفا بخاطر فروش در بازار آزاد خریداری نمیکنند.
حتی زمانی که این توکنها باز میشوند و VCها میتوانند در مورد حاکمیت پروتکل رأی دهند، تمایل به همان اهداف بلندمدت سرمایهگذاران خرد دارند. آنها خواهان رشد ارزش و سرمایهگذاری طولانی مدت توکنها هستند، زیرا میدانند که سود واقعی در درازمدت به دست آمده و کاملاً بر دستاوردهای کوتاه مدت غلبه خواهد داشت.
باید از خود بپرسید که چرا همه این پروژهها باید به سرمایهگذاران VC و سرمایهگذاران با ارزش خالص بالا روی بیاورند؟
پاسخ ساده است! درست مانند قوانین اوراق بهادار، به منظور حمایت از سرمایهگذاران خرد، این پروژهها مجاز به جذب سرمایه از سرمایهگذاران غیرمعتبر نیستند. اگر این کار را انجام دهند، خطر شکایت جدی از سوی SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا) آنها را تهدید خواهد کرد. بنابراین به نظر میرسد که نگرانی در مورد پول VC ها در وب 3 چندان نگرانی بزرگی نباشد.
مورد دوم بحث در مورد متمرکز بودن یا غیرمتمرکز بودن وب 3 یا نسل سوم اینترنت و دسترسی به دادهها از زنجیره بلوکی است. پروژههایی مانند پروژه Graph وجود دارند که یک پروتکل نمایهسازی (Indexing) برای جستجوی (querying) دادهها از اتریوم و IPFS هستند. این پروژه قبلاً توسط تعدادی از برنامههای وب 3 مانند DeFi استفاده شده و پیشرفتهای زیادی داشته است.
همچنین باید بگوییم که خود ویتالیک در پستی در ردیت یک دفاعیه بسیار جامع در مورد نظرات Moxie ارائه داد. طبق نظر ویتالیک، اساساً فناوری غیرمتمرکزی که استفاده از آن به آسانی استفاده از اجزای متمرکز باشد، فعلاً در دسترس نیست. دلیل این مسئله نیز به محدودیتهای ایجاد شده توسط UX (تجربه کاربری) برمیگردد.
سخن پایانی
فناوریهای غیرمتمرکز بر متمرکز غلبه خواهند کرد؛ چه در مورد امور مالی و ارز دیجیتال و چه در مورد اینترنت با وب 3. وقتی یک جامعه گرد هم میآیند تا پروژهای را پیش ببرند که به همه سود برساند، قطعاً موفقیتآمیز خواهد بود. دقیقاً مانند اتفاق مشابهی که برای ارزهای دیجیتال افتاد.
در حالی که وب 2.0 نحوه نگرش ما به جهان را تغییر داده است، ما را برده سیستمی کرده که تعداد محدودی از افراد برگزیده را تبدیل به سرمایه دارانی بزرگ کرد. وب 3 یا نسل سوم اینترنت بهترین فرصت ما برای توزیع آن ثروت در بین عموم مردم جهان است.
این بهترین راه ما برای ایجاد یک اینترنت فراگیر است که به همه کاربران خود احترام بگذارد. چالشهای زیادی وجود دارد که باید بر آنها غلبه کرد. در حال حاضر، وب 3 در تلاش است تا کاربران را در محیطی که برای وب 2.0 توسعه داده شده، مقیاسبندی کند. هرچه بیشتر در مورد وب 3، نحوه اداره کردن منبع دادهها و تعامل ما با dapp ها مطالعه کنیم، بیشتر به این نتیجه میرسیم که وب 3 یا نسل سوم اینترنت بهترین نسخه اینترنت را در اختیار بشریت قرار خواهد داد.